بشنو از نی چون حکایت می کند. . . !
دلنوشته
پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:, :: 17:57 :: نويسنده : Professor
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد بهت چی گفت؟ گفت: جایی که داری میری مردمی داره که میشکننت،نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم،تو تنها نیستی،من توی کوله بارت عشق میذارم که بگذری،قلب میذارم که جا بدی،اشک میدم که همراهیت کنه و... مرگ که بدونی برمیگردی پیشم نظرات شما عزیزان:
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |